عفت سرایی در شعر زنان. یاسمن آرنگ
عفت سرایی
یاسمن آرنگ
از قرن هفتم به بعد، جریانی در #شعر_زنان موسوم به #عفت_سرایی شکل گرفت، بدین معنا که زنان برخلاف #زنان_شاعر سدههای پیش، اشعاری مبنی بر افتخار به پاکدامنی، در نهان بودن و دیده نشدن سرودند.
تا پیش از قرن هفتم، دوره بی پرده گویی در شعر زنان است و زنان غریزتا و (نسبتا) آزاد از خواستهها و علایق خود میگویند اما به دلایلی از جمله تلاش دین ورزان متعصبی همچون محمد #غزالی ، خواجه نظام الملک و فخر رازی با برپایی مدارس نظامیه در سراسر حکومت اسلامی در قرن پنجم و ششم، شاعر زن ناچار به پوشیده گویی و شعر زنان دچار انحراف از خط اصلی خود شد، چنانکه شعر از عاشقانههای #رابعه_بلخی و رباعیات بی پروای #مهستی_گنجوی در وصف مردان به افتخار به #حجاب انجامید و برای نخستین بار در شعر #پادشاه_خاتون ، اضافه تشبیهی همچون «پرده عصمت» وارد شعر زنان شد که تا امروز نیز این جریان ادامه یافت.
شعر معروف «من آن زنم» از پادشاه خاتون سرآغاز سرودن
عفت سروده هایی با همین عبارت بود
??
من آن زنم که به ملک عفاف صدر گزینم
ز خیل پردگیان نیست در زمانه قرینم
به زیر مقنعه ما را سرى است لایق افسر
ولى چه سود که دوران نموده خوار چنینم
مرا ز ملک سلیمان بسى است ننگ همیدون
که هست کشور عفت همه به زیر نگنیم
به معشر نسوان مر سپاس و حمد خدا را
همى سزد که بگویم منم که فخر زمینم
ز تاج و تخت جم و کى مراست عار ولیکن
به آستان ولایت کمینه خاک نشینم
على عالى اعلى امیر صفدر حیدر
که هست راهنماى یقین و رهبر دینم
کمینهوار چو «مستوره» دل بدو بسپردم
هزار بنده به درگه ستاده همچو تگینم
مستوره کردستانی
قرن 12 و 13
... من آن زنم که پس پرده بودهام همه عمر
نگشتهام به جز از شوی با کسی همدم
من آن زنم که به جز شوهرم ندیدم مرد
ز مردمان زمانه همیشه بودم رم
خدا گواست که در عصمتم نباشد حرف
ربودهام ز میان گوی عصمت از مریم
ز پاکدامنیام بس همین که در طفلی
به دل فتاد مرا خوف اکبر اعظم
ملولی
قرن سیزدهم