آینه در شعر ژاله قائم مقامی و بیدل دهلوی، یاسمن آرنگ
بررسی جایگاه آینه در شعر بیدل دهلوی و ژاله قائم مقامی/ یاسمن آرنگ
همایش بزرگداشت بیدل دهلوی، دهلی 1391
بخشی از مقاله
چکیده:
در تاریخ ادبیات پارسی، بیدل دهلوی و ژاله قائم مقامی دو شاعری هستند که به دلیل توجه بسیار به آینه به «شاعر آینهها» نامبردار شدهاند، به طوری که آینه از جنبههای مختلف در شعر این دو حضور یافته است.
بیدل دهلوی از شاعران سبک هندی است که در قرن یازدهم در دهلی میزیست و ژاله قائم مقامی از شاعران دوره قاجار است که در ایران زندگی میکرد و به سبک خراسانی شعر میسرود. هر دو از نظر کمّی و کیفی آنچنان به آینه توجه کردهاند که این شیء به عنوان ابزار یا شخصیتی برجسته و مورد توجه این دو شاعر، در شعرشان خودنمایی میکند.
آینه در شعر بیدل نمودار حیرت فلسفی، رویکرد عرفانی و رویکرد اخلاقی است و در شعر ژاله از منظر آن که آینه بازتابنده زیبایی است، نمودار سرگشتگی و خودیابی وی و همچنین شخصیت محبوب و همراز شاعر، در شعر وی حضوری ویژه دارد. در این پژوهش تفاوتها و شباهتهای آینه بیدل و آینه ژاله بررسی شده است.
مقایسه آینه در شعر بیدل و ژاله
با توجه به جهانبینی بیدل و متناسب با زمانی که شاعر در آن می زیسته آین? بیدل نماد سرگشتگی فلسفی، بینش عرفانی و دیدگاه اخلاق گرایان? اوست. او همواره در برابر راز هستی، آمدن به این دنیا، عمر کوتاه و گذر از این مرحله با حیرت و سرگشتگی روبه روست و با آموزه های عرفانی که از ابتدا روح پرسشگر او را آرامش داده است کلید دلتنگی و حیرت خود را در باورمندی به دیدگاه توحیدی و وحدت وجودی یافته است.
اما آینه در شعر ژاله که زنی تنها و منزوی است، شخصیتی همسان با اعضای خانواده او می یابد چنانکه او با دادن ویژگیهای حیرتآور به آینه، او را محبوب ترین دوست و همراز خود میخواند که هیچکس را نمی تواند جایگزین او سازد بدین صورت، با بکارگیری نوع ویژه و ژرف از آرایه تشخیص، شیء بودن آینه در شعر او به فراموشی سپرده می شود. کیفیتی که می توان گفت در سراسر ادبیات پارسی، بی مانند است.
اما در دومین جنبه از حضور آینه در شعر ژاله، آنجا که این دوست و قاضی صادق و یکدل، حقایق را با شاعر درمیان می گذارد، به نظر می رسد آین? ژاله و بیدل به هم نزدیک می شوند. وقتی ژاله در خلوت و تنهایی، خودش را ، این آشناترین بیگانه را در چشمان آینه می کاود، دچار حیرت و من کیستی می شود و با شگفتی از رفیق و همدم خود آینه، از خویشتن خویش جویا می شود. در حقیقت این سوالات مشترک نوع بشر در دومین جنبه از حضور آینه در شعر ژاله و نخستین جنبه از حضور آینه در شعر بیدل نقطه اشتراک دو آیینه است.
دومین بُعد آینه در شعر بیدل که همان بُعد عرفانی است در شعر ژاله نمودی ندارد با توجه به شخصیت ویژ? او و اینکه بیدل شاعری عارف است اما اشعار ژاله اجتماعی است و به مشکلات و مصائب زنان، می پردازد، این تفاوت بیشتر به چشم می آید. از سویی به باور ژاله، شنیدن وصف زیبایی ظاهر برای زنان به گونه ای تغذیه روح است و ژاله به دلیل محروم ماندن از یک زندگی شاد و همسری شایسته، تحسین و تمجید آینه را از زیباییاش با گوش جان می شنود و این جنبه دیگر حضور پررنگ آینه در شعر ژاله است.
به نظر می رسد مهمترین دلیل بسامد بالای آینه در شعر بیدل، جایگاه نمادین آینه در عرفان اسلامی و توجه ویژه او به عرفان و مسائل فلسفی است و به این دلیل آینه به عنوان نماد دل، شخص عارف و مهمتر از آن نشانه سرگشتگی و حیرانی نوع بشر در برابر هستی در شعر او جلوه گر شده است اما حضور آینه در شعر ژاله، به دلیل زنانگی ویژه شاعر و همدم و همراز بودن او با آینه و سرگذشت خاص او و رنج تنهایی و نیافتن مونس و همدم بوده است از این رو آینه شخصیتی ویژه و یگانه در شعر ژاله یافته است که این ویژگیها بسامد چشمگیر واژه آینه را در شعر این دو شاعر سبب شده تا ان که هر دو به «شاعر آینهها» نامبردار شوند.